درباره اتفاقات امروز سفره صبحانه
امروز به نظر خودم یک روز طوفانی و (و البته دردناک) در وبلاگ "سفره صبحانه" بود. در کامنتهای پُست پیشین وبلاگ، نظراتی رد و بدل شد که هم باعث ناراحتی همکاران و هم سبب رنج روحی و دلزدگی خودم از این فضا شد. قصد شرح بیشتر این اتفاقات را ندارم و فقط ذکر چند نکته را ضروری میدانم.
1. از اینکه با گذاشتن عین نظرات یکی دو نفر از نظردهندگان، باعث ناراحتی جمع دیگری از همراهان دلسوز شدم، صمیمانه از محضر دوستان و به ویژه شخص آقای پارسائیان عذرخواهی میکنم. خواستم خوانندگان محترم بدانند گاهی برخی افراد پیدا میشوند که اینگونه ادبیاتی دارند و این حقیقت تلخ در بین ما همکاران فرهنگی وجود دارد.
2. معدودی از همکاران، مطالب ابتدایی پست "تصویر در وبلاگ" را ساختگی دانستند. فکر میکنم امروز خود این دوستان به عمق فاجعه پی بردند. تازه، هنوز چند نظر خصوصی دیگر از این دست هم در میز کار وبلاگم موجودند که هنوز آنها را پاک نکردهام. امروز دیگر پاکشان خواهم کرد.
3. نمیدانم نام این فضای وبلاگنویسی را آلوده بگذارم یا خیر؟ حقیقت آن است که برخی از ما هنوز یاد نگرفتهایم حرفمان را درست و منطقی بزنیم و فحش ندهیم و فحش ننویسیم. وقتی دوستانی ظرفیت لازم برای دو خط شوخی و مزاج لطیف را ندارند، چگونه میتوانیم به نقد جدی و بعضاً تلخ یکدیگر
بپردازیم. راستش را بخواهید بنده از ادامه دادن مطالب سریالی "در وبلاگ همکاران چه میگذرد" به همین دلیل
خواهم گذشت. چون میترسم باشند افرادی که هنوز ظرفیت لازم برای نقدپذیری را در خودشان ایجاد نکرده باشند.
دریوری که نه رک و راست یک: اتفاقات امروز "سفره صبحانه" برایم درسی شد که ... اصلاً ولش کنید.
بنده كه ...