امروز یکی از روزهای جالب خانواده ما بود. ظهر که از سر کار به منزل برگشتم (حدود ساعت ۳ بعدازظهر) به روال ظهرهای دیگر خانه‌مان، انتظار داشتم با تلویزیون روشن منزل روبرو شوم و آقا پسرکم مثل همیشه مشغول تماشای تلویزیون باشد؛ حالا یا تکرار کلاه قرمزی شبکه ۲ و یا برنامه گل‌آموز شبکه آموزش.
اما به محض ورود به منزل و احوالپرسی‌های معمول، خاموشی تلویزیون و به تبع آن سوت و کوری خانه توجهم را جلب کرد. اوضاع و احوال را جویا شدم.
همسر محترمه لب به اعتراف گشودند که داشته‌اند دکوراسیون خانه را عوض می‌کردند که با تغییر جای تلویزیون، موتور دستگاه "گیرنده دیجیتال" پیاده‌ شده است! در نگاه اول، نمی‌شد قضاوتی کرد. پس از تغییر لباس و شخصیت و پیش از صرف ناهار به سراغ تلویزیون رفتم. چشمتان روز بد نبیند! امان از ذره‌ای سیگنال و یک فرکانس درست و حسابی. ظاهراً یا گیرنده دیجیتال یا آنتن و یا هردوشان با خاک یکسان شده بودند.
پس از کلی کلنجار رفتن با جعبه جادویی منزلمان، خسته و درمانده و البته بی‌خیال سر سفره ناهار نشستم. ناگهان لقمه ۴ یا ۵ را خورده نخورده، یادم آمد امروز عصر ساعت ۵ شبکه سه ... واویلا. جای شما خالی ناهار را به چشم به هم‌زدنی میل کردم و دوباره به سراغ تلویزیون بخت‌برگشته رفتم؛ اما این‌بار مصمم‌تر. ... [کمی پایین‌تر با ادامه مطلب همراه بشین]