پارسال همین روزها بود که دخترکم به دنیا آمد، درست اواسط ماه رمضان و البته نیم ساعتی پس از موعدِ افطار. یک خاطره به یاد ماندنی نیز از لحظه تولد این کوچولوی ریزنقشِ شلوغ پلوغِ یک سال و چند روزه دارم که پس از بیان مطلب اصلی این پست به آن اشاره خواهم کرد.
اما مطلب اصلی که در واقع به کتاب‌خوانی‌ها و یا به عبارت بهتر کتاب‌خواری‌های(!) این ریزنقشِ شلوغ مربوط می‌شود!
چند روز پیش که پس از پایان مطالعه رمان "قیدار" جناب "رضا امیرخانی" به سراغ کتاب‌خانه کوچک منزل رفتم و در طبقات پنج‌گانه کتاب‌خانه گشت و گذار می‌کردم، ناگهان برخی کتاب‌های طبقات سوم به پایین (یعنی طبقات هم‌کف، اول و دوم!) توجه‌ام را جلب کرد. کتاب‌هایی که مثل نعلبکی‌های گل‌دار قدیمی، لب‌پَر شده بودند!
پرس و جو که کردم، مشخص شد کارِ همان "کوچولوی ریزنقشِ شلوغ پلوغِ یک سال و چند روزه" است که جدیداً "کتاب‌خوار" نیز شده است!
و اما خاطره. سال گذشته درست همان شبی که پس از افطار کوچولوی بازی‌گوشِ این روزها به دنیا آمد، من پشت درِ اتاق عمل منتظر خبری از داخل اتاق بودم که ناگهان در باز شد و "خودِ خبر" در آغوش پرستاری سبزپوش بیرون آمد. گریه‌هایش را کرده، ونگ‌هایش را زده و حالا ساکت شده بود. چشم‌هایش بازِ باز بود. به سمت در که رفتم، پرستار متوجه شد که بابای این دخترک ریزنقش هستم. با کودکِ در بغل، به سمت‌ام آمد و من و نوزاد، چند ثانیه‌ای را چشم در چشم هم سپری کردیم.
گرهِ نگاه‌های عاطفی پدر و فرزندی که از هم باز شد، چشم‌های بابای نوزاد بارانی شده بود؛ چشم‌های نوزاد هم از قبل نم‌ناک بود ...

و چند نکته کاملاً بی‌ربط:
+
دیروز پس از مراسم تحلیف، آقای رئیس جمهور در اقدامی پسندیده اسامی وزرای کابینه را در همان آغازین لحظاتِ مهلت قانونی اعلام کرد. از اسامی پیشنهادی برمی‌آید قرار است برخی آقایونِ کلیددار، کلید را در قفل بشکنند!!
++ برخی از آقایون هم به گمانم چشم و چارشان یاری نکند حتی کلید را درست و درمان به قفل‌ بیندازند! کهولت و پیرچشمی است دیگر!!
+++ جای تقدیر دارد که جناب روحانی در معرفی همراهان خود در کابینه، شیوه "اعتدال به گذشته" را برگزیده‌اند!! (این جا استثنائاً لغت "اعتدال" را "بازگشت" معنی کنید!)
++++ اعلام نام  معاون اول رئیس جمهور هم نشان داد، انتخابِ نفر دوم کابینه عارفــانه صورت نگرفته است!!